ادمک اخر دنیاست بخند

ترجیج میدم انسان گناهکار باشه تا گناه رو نظاره کنه.گناهکار میتونه از گناهی که مرتکب شده پشیمون بشه،ولی مشاهده ی یک گناه نابود کننده ست.....:((((

ادمک اخر دنیاست بخند...

 

اسکارلت ،من هیچ وقت در زندگی ادمی نبودم که قطعه های شکسته ظرفی را با حوصله جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خود را فریب دهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشتم .

انچه که شکست،شکسته و من ترجیح میدهم که در خاطره خود همیشه ان را به همان صورت روز اول حفظ کنم به جای اینکه تیکه ها را بچسبانم و تا وقتی که زنده ام ان ظرف شکسته را در برابر چشمم ببینم

ادمک اخر دنیاست بخند...

روانشناسا چنان تجویز میکنن ((گزشته رو کنار بزارید))یا((به گزشته فک نکنین)) که گاهی به خودم میگم شاید اونا در دنیای ما زندگی نکردند ،یا تهی از عواطف انسانی هستند مثلا یجورایی استیلشون ،اهنیه و.... گزشته شامل لحظاتیه که ما دقیقه به دقیقه اونارو زندگی کردیم ،انقدر که ناخوداگاه به حافظمون چسبیدن و به شکل عضو ثابتی از زندگی در اومدن که بدون اون حافظه لنگ میزنه..... درست به مانند این میمونه که از بشر بخوایم قلبشونو در بیارند و بدون قلب زندگی کنن !!!!!!!!!!!                               بهر حال شدنی نیست ،چون حیات به اون وابسته هست  جواب من به روانشناسا ;گزشته رو میشه کمرنگ کرد یا کمتر بهش فک کرد اما پاک شدنی نیست ،جز به معنای واقعی انسان نباشیم یا اتفاقات گزشته اونقدر قوی و باارزش نباشند که ردی از خود به جا گزاشته باشند  ادمک اخر دنیاست بخند...ادامه مطلب

16سالم بود که از بانو خوشم امد ،چند خونه اونورتر از ما زندگی میکردن، اونوقتا مثل حالا نبود بشه بری جلو و اقرار کنی......که عاشق شدی عشق رو باید ذره ذره میریختی تو خودت ،شب ها باهاش گریه میکردی ،صبح ها باهاش بیدار میشدی،و گاهی میبردیش سر کلاس بانو دوسال بعد شوهر کرد....... 20سالم که شد از همکلاسیم خوشم اومد خیلی شبیه بانو بود رفتم جلو و بهش گفتم دوسش دارم ولی قبل از من یکی تو زندگیش بود  تو 25سالگی از همکارم خوشم اومد تن صداش عجیب شبیه بانو بود  تو 30 سالگی از دختر مستاجرمون،که شبیه بانو میخندید..... تو 40سالگی از کارمند بانک اون طرف خیابون که موهاش مثل بانو از یه طرف میریخت تو صورتش... میترسم بانو خیلی میترسم ،هشتاد یا صد ساله ام بشه ،همش تو رو ببینم که هر بار یجوری داری دست به سرم میکنی.....:(((( ادمک اخر دنیاست بخند...ادامه مطلب

هنر اصلی در فاصله هاست زیاد نزدیک به هم میسوزیم و دور از هم یخ میزنیم 

ادمک اخر دنیاست بخند...

میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم ،دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی همه ما شبیه یکدیگریم 

_برای شخص خودم که هیچ وقت قضاوت نکنم _

ادمک اخر دنیاست بخند...